بسم الله الرحمن الرحیم
شریعتی درکلام رهبری
فصل اول
نقددیدگاه های افراطی وتفریطی درنفی واثبات شریعتی
1:دفاع ازشریعتی درمقابل نظریه ساواکی بودن شریعتی:
نظری ازمقام معظم رهبری در باره دکتر شریعتی در کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران» نوشته رسول جعفریان منتشر گردیده است که حضرت آیت الله خامنه ای به هنگام مطالعه چاپ سوم کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران» در حاشیه کتاب نگاشته اند و در شناخت آخرین قضاوتهای رهبر معظم انقلاب در چند موضوع اختلافی پیرامون شریعتی بسیار مفید است . عمده ترین مواضع رهبری که قابل تامل است و می تواند در مورد شریعتی دفاعیه به حساب آید :
بحث نامه نگاری شریعتی به ساواک و نوع تعامل وی با رژیم شاه ؛ در این زمینه رسول جعفریان دو نظر را مطرح می کند: نخست نظر سید حمید روحانی که دکتر شریعتی را عامل رژیم معرفی می کند. دوم کسانی که شریعتی را عامل رژیم نمی دانند اما معتقدند که شریعتی و رژیم شاه در چند حوزه از جمله در برخورد با مسائل اجتماعی، روحانیت، مارکسیسم و ...، دارای وحدت نظر و همسویی فکری بوده اند. در این زمینه مقام معظم رهبری با هر دو نظر فوق مخالفت می کنند و بر نظری تاکید می کنند که مطابق آن، نامه نگاری به ساواک و انتخاب محتوای خاص در این نامه ها، یک تاکتیک به قصد فریب دستگاه حکومت شاه تلقی می شود. مقام معظم رهبری در این باره می نویسند: « به نظر من و با شناختی که از دکتر داشتم، وی تلاش کرد تا از وجود نقاط مشترک خود با دستگاه مانند ضدیت با مارکسیسم و انتقاد از روحانیت استفاده کند و ساواک را درباره خود به طمع بیندازد و در واقع آنها را فریب دهد و موفق شد. شاکله او با نوکری ساواک سازگار نبود. حداکثر این بود که وی اهل خطر کردن در مبارزه با دستگاه نبود و مایل بود در حاشیه عرصه مبارزه قرار داشته باشد ... در سال 54 که من از زندان آمدم، و همه به دیدن من می آمدند، او به منزل من نیامد و برای دیدار من منزل جوانی از دوستان مشترکمان را معین کرد و چند ساعتی با هم بودیم (آن جوان فرحبخش بود که به من و دکتر ابراز ارادت می کرد .»
2:نقد دیدگاه های مبالغه آمیزشهید مطهری درباره شریعتی
نظرات مرحوم شهید مطهری در باره شریعتی چه در آ غاز آ شنا ئی شان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش میکر د و چه در سال ها ی بعد که ا ز ا و به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود غالبا مبالغه آمیزبود در همین مطالبی که ا یشان به ا ما م مرقو م د ا شته ، نشا نه ها ی بزرگنمایی آشکار است برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظـر را درباره اظهارات شهید مطهری داشتند
منبع: حضرت آیت الله خامنه ای به هنگام مطالعه چاپ سوم کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران» در حاشیه کتاب نگاشته اند.
3:درنظرگرفتن نقاط ضعف واشتباهات شریعتی درکنارنقاط قوت ومسیرصحیحی که شریعتی درعلاقه مند کردن نسل جوان به دین انتخاب کرد.
سخنرانی آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب در اولین مراسم سالگرد وفات دکتر علی شریعتی پس از انقلاب ایراد شده است که در سومین سال فوت وی، در مسجد اعظم قم برگزار شده است. این سخنرانی با عنوان «شریعتی بارها به من میگفت مرید مطهری است» در تاریخ 4 تیرماه 1359 در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده است.
من پیش از خیلی از کسانی که بعدها با پارهای از اشتباهات دکتر آشنا شده بودند به خاطر انس و آشنایی و صمیمیت و رفاقت نقطههای اشتباه را در اندیشه او مشاهده میکردم، لمس میکردم گاهی هم با هم بحث میکردیم، اما میدیدم که او چه میکند، لمس میکردم که او چه هنر بزرگی دارد به کار میبرد، نمای خارجی اسلام در دید طبقات تحصیلکرده و روشنفکر در آن روز یک نمای ضدروشنبینی بود. درست است که در سال 42 و 43 و چند سال بعد از مقاومت عظیمی که مردم به پشت گرمی و اتکاء حوزه علمیه کردند نظرها نسبت به اسلام تا حدود زیادی واقعبینانه شد، اما این معنایش این بود که اسلام مبارز است، اسلام مقاومت است، اسلام ضدظلم است معنایش این نبود که اسلام ما را به پرواز بینهایتی، بسوی کشف کشودن اندیشههای ناگشوده فکری و مقدس و انسانی و شریف سوق میدهد این کار شریعتی توانست نسل جوان را یکجا و دربست به طرف مذهب و ایمان مذهبی بکشاند اینکار را او به طبیعت خود میکرد تصنعی در اینکار نداشت .
4:نقش شریعتی درکشف روشنفکران ومتفکران اسلامی
5: شریعتی خودرامریدمطهری می دانست
بعد از بلوغ شریعتی در عرصه روشنفکری و بر منبر روشنفکری اسلامی بسیار بودند کسانی که معلمان شریعتی بودند اما کشف نشده بودند، ولی کشف شدند، شریعتی به خود من بارها میگفت که من مرید مطهری هستم، مطهری را استاد خودش میدانست و ستایشی که او از مطهری میکرد، ستایش یک آشنا به شخصیت عظیم و پیچیده و پرقوای مطهری بود، اما مطهری در سایه و یا در پرتو حسن ظن و اقبالی که جوان روشن بین روشنفکر و نسل تحصیل کرده به اسلام پیدا کرده بود شناخته شد قبلأ مطهری را همکارها و همدرسها و شاگردهایش فقط میشناختند، طلوع مطهری در آفاقی شد که آن آفاق را از لحاظ جو کلی کوششهای شریعتی به وجود آورده بود و یا در آن سهم بسیار بزرگی داشت. البته ارج و ارزش فیلسوف متفکر پرمغزی مثل مطهری در جای خود روشن و واضح است .
6:نقش دشمن دراختلاف میان جامعه درباره ی شریعتی
دشمن در آن وقت خوب فهمید که به کجا تکیه کند. نقش اختلاف افکنی و در این نقش دشمن یک جانبه بازی نکرد بلکه دو جانبه بازی کرد. از دو طرف دو جناح و دو جبهه را به جان هم انداخت.
7:نقددیدگاه تکفیر شریعتی
کسانی را به بهانه اشتباهات شریعتی آنچنان برانگیخته کرد که حاضر شدند بگویند این حتی دین ندارد، سنی بودن پیشکش چون چیز خیلی کمی بود، معتقد به الله و معتقد به نبوت هم نیست .
8:نقددیدگاه تند موافقین شریعتی علیه مخالفینش
متقابلا عدهای را وادار میکردند که بیایند به مردم و جوانها بگویند بفرمایید اسلام یعنی این، مسلمانها یعنی این، روحانیت یعنی این، تبلیغ اسلامی حوزه علمیه یعنی این که این اندیشهها و این آرمانها و این هدفها و این سوز و این گداز را بیدینی میداند. و بازی گرفت و به طور فاجعهآمیزی هم گرفت و آن کسانی که در این میانه میایستادند و به دو طرف هشدار میدادند به یک طرف میگفتند بابا برای اشتباهات کوچک برای خطاها و لغزشهای قابل اغماض اصالتها و ارزشهای بزرگ را فراموش نکنید و به قول خود شریعتی مجازات را به قدر گناه بدهید و نه بیشتر، او خودش هم میگفت من اشتباهاتی دارم اما مجازاتی که بعضی از آقایان برای من در نظر میگیرند صدبرابر بزرگتر از اشتباه من است. اگر صد برابر بزرگتر نبوده ده برابر بزرگتر بود و به این طرف بگویند موضع عکسالعملی انفعالی پیدا نکنید .
9-نقد مخالفان شریعتی که باتمسک به اشتباهات اونقاط مثبت وی رانمی دیدند
بخش هایی از گفت و گوی مجله سروش (شماره 102 ، خرداد 1360 ) با حضرت آیت الله خامنه ای:
مخالفان او به اشتباهات دکتر شریعتی تمسک می کنند و این موجب می شود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند. بی گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی کنم که این اشتباهات کوچک بود. اما ادعا می کنم که در کنار آنچه که ما اشتباهات شریعتی میتوانیم نام بگذاریم، چهره شریعتی از برجستگیها و زیبایی هایی هم برخوردار بود. پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهات او برجستگی های او را نبینیم. من فراموش نمی کنم که در اوج مبارزات که می توان گفت که مراحل پایانی قال و قیل های مربوط به شریعتی محسوب می شد،
10-نظرمعتدل امام خمینی درباره شریعتی
امام در ضمن صحبتی بدون این که نام از کسی ببرند، اشاره ای کردند به وضع شریعتی و مخالفت هایی که در اطراف او هست، نوار این سخن همان وقت از نجف آمد و در فرونشاندن آتش اختلافات موثر بود. در آنجا امام بدون این که اسم شریعتی را بیاورند این جور بیان کرده بودند: کسی را که خدماتی کرده (چیزی نزدیک به این مضمون) به خاطر چهار تا اشتباه در کتاب هایش بکوبیم این صحیح نیست، این دقیقا نشان می داد موضع درست را در مقابل هر شخصیتی و نه تنها شخصیت دکتر شریعتی؛ ممکن بود او اشتباهاتی بعضا در مسایل اصولی و بیانی تفکر اسلامی داشته باشد، مثل توحید، یا نبوت و یا مسایل دیگر. اما این نباید موجب می شد که ما شریعتی را با همین نقاط منفی باید بشناسیم. در او محسنات فراوانی هم وجود داشت که البته مجال نیست که الان من این محسنات را بگویم، برای اینکه در دو مصاحبه دیگر درباره برجستگی های دکتر من مطالبی گفته ام. این درباره مخالفان.
11-نقد موافقان شریعتی که وی رافیلسوف ومتفکربزرگ اسلامی معرفی میکردند
شریعتی را ممکن است به عنوان یک فیلسوف، یک متفکر بزرگ، یک بنیانگذار جریان اندیشه مترقی اسلام، معرفی بکنند. اینها البته همان طوری که اشاره کردید، افسانه آمیز و مبالغه آمیز است و چنین تغیراتی باب مرحوم دکتر شریعتی نیست.
فصل دوم
نظریه به دورازافراط وتفریط رهبری درباره شریعتی
1-نقش جنبه های منفی تفکرات شریعتی درشکل گیری گروه تروریستی ومنحرف فرقان
آنچه اهمیت فکر انحرافی فرقان را بیشتر میکرد، تأثیرپذیری از جنبههای منفی تفکرات شریعتی - علیرغم وجوه مثبت آن - خصوصاً بحث «اسلام منهای روحانیت» و «تشیع علوی و صفوی» بود که بر این اساس «روحانیت» را یکی از اصلیترین دشمنان اسلام قلمداد و از آن تحت عنوان «آخوندیسم» یاد میکرد. به این ترتیب پس از استقرار جمهوری اسلامی و در حالی که مملکت در تب تجزیهطلبی میسوخت، فرقان برای مبارزه با آنچه «بلوای آخوندیسم» میخواند دست به اسلحه برد.
http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=30030
2-شریعتی ازپرچمداران انقلاب
مسکوت ماندن جلال، تقصیر شماست ـ شمایی که او را میشناسید و نسبت به او انگیزه دارید. از طرفی مطهری و طالقانی و شریعتی در این انقلاب، حکم پرچم را داشتند. همیشه بودند. تا آخر بودند. چشم و دل «مردم» (و نه خواص) از آنها پر است. و این همیشه بودن و با مردم بودن، چیز کمی نیست. اگر جلال هم چند سال دیگر میماند ... افسوس.
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8018
3-چهره ای دردمند پرسوز پیگیر
4-منادی طرح اسلام به صورت یک ایدئولوژی و قاعده نظام اجتماعی
5-آغازگرطرح اسلام بازبان فرهنگ جدید
6-تلاشگر وارعاب ناپذیر
7-کامل نبودن شریعتی
بخش هایی از گفت و گوی مجله سروش (شماره 102 ، خرداد 1360 ) با حضرت آیت الله خامنه ای:
اما متقابلا شریعتی یک چهره دردمند پرسوز پیگیر برای حاکمیت اسلام بود، ااز جمله منادیانی بود از طرح اسلام به صورت یک ذهنیت و غلفت از طرح اسلام به صورت یک ایدئولوژی و قاعده نظام اجتماعی رنج می برد و کوشش می کرد تا اسلام را به عنوان یک تفکر سازندگی ساز و یک نظام اجتماعی و یک ایدئولوژی راهگشای زندکی مطرح کند. این بعد از شخصیت شریعتی آنچنان که باید و شاید شناخته نشده است و روی این بخش وجود او تکیه نمی شود.
البته شریعتی یک آغازگر بود. در این شک نباید کرد. او آغازگر طرح اسلام با زبان فرهنگ جدید نسل بود. قبل از او بسیاری بودند که اندیشه مترقی اسلام را آنچنان که او فهمیده بود فهمیده بودند. چنین کسانی اما هیچ کدام این موفقیت را پیدا نکردند که آنچه را فهمیده بودند در غالب واژه ها و تغییراتی که برای نسل امروز ما و یا بهتر بگویم نسل آن روز شریعتی، نسلی که مخاطبین شریعتی را تشکیل می داد گیرایی داشته باشد مطرح کنند. موفق نشده بودند به زبان آنها این حقایق را بیان کنند.
ما اینکه ما او را با سید جمال یا با اقبال مقایسه کنیم، نه! اگر کسی چنین مقایسه ای بکند ناشی از این است که اقبال و سید جمال را به درستی نشناخته است.
و یک انسان تلاشگر و در راه عقیده و فکر اسلامی خستگی ناپذیر و ارعاب ناپذیر بود. وجودی بود که در یک مقطع زمان واقعا به وجود او نیاز بود و او خلایی را پر کرد. البته این به آن معنی نیست که کار شریعتی بی عیب و نقص بود. یقینا کار او اگر فارغ از بقیه تلاش هایی که در جامعه انجام می داد، مورد ملاحظه قرار بگیرد، یک کار کاملی نخواهد بود؛ اما در کنار تلاش هایی که آن روز انجام می گرفت، حقیقتا یک جریان برای گسترش فکر اسلامی بود.
8-تغییر دیدگاه های شریعتی درجهت کمال به مرورزمان
سخنرانی آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب در اولین مراسم سالگرد وفات دکتر علی شریعتی پس از انقلاب ایراد شده است که در سومین سال فوت وی، در مسجد اعظم قم برگزار شده است. این سخنرانی با عنوان «شریعتی بارها به من میگفت مرید مطهری است» در تاریخ 4 تیرماه 1359 در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده است.
....آنجا (حسینیه ارشاد)در ضمن بیانات دکتر جملهای گفته شد راجع به روحانیون من احساس ناراحتی و شرم کردم و خجالت کشیدم اهانت بود و گله کرد که چرا این استاد عزیزی که ما به او علاقه داریم گاهی در حرفها تعبیرات نیشداری بکار ببرند. من عیناً این مطلب را به مرحوم دکتر گفتم. از خصوصیات دکتر شریعتی حقیقتپذیری بود، برخلاف آنچه که گفتهاند و نوشتهاند حرف را گوش میکرد و اگر درست مییافت میپذیرفت و اگر کسی به خط فکری این متفکر عزیز در میانه سالهای 46 و 47 تا 52 نگاه کند، به روشنی این تغییر جهت را در چند بخش میبیند. دائمأ رو به بهتر شدن و تکاملیابی و رفع عیب حرکت میکرد. از این گله و شکایت برادرانه ناراحت شد و گفت جبران خواهم کرد و چند سخنرانی پرشور و تغییرات واقعبینانه درباره حوزههای علمیه و روحانیت و بخصوص طلاب گوشهای از این جبران بود.
9-شریعتی آنتی تزروشنفکری ضداسلامی
روشنفکر مذهبی لزوما مبارز بود، انواع مبارزه فرق میکرد، اما به هرحال مبارزه و مقاومت در مقابل دستگاه جبار، شرط اول آگاهی و آشنایی با اسلام و پیشنویس و اندیشه روش اسلامی بود و فرقهای دیگر و فرقهای دیگر. شریعتی آن کسی بود که نقطه التقاع روشنفکری قبل قرار گرفت. لذا حق بزرگی به گردن اندیشه روشنبیانه و روشنفکرانه اسلامی دارد. به قول آقایان «آنتی تز» جریان روشنفکری ضد اسلامی دقیقا شریعتی بود.
فصل سوم:
راه صحیح مواجهه باشریعتی وآثارش دراین زمان
1-پیوند شریعتی ومطهری
مرحله بعدی این است که بیائیم آن مسائلی را که شریعتی با استفاده از آشنائی های خودش با فرهنگ اسلام فهمیده بود و ارائه داده بود با اصول اساسی فلسفی مکتب اسلام بیامیزیم و منطبق کنیم. آنچه که به دست خواهد آمد به نظر من مرحله جدیدی است که می تواند برای نسل ما مفید باشد، به تعبیر بهتر بیائیم شریعتی را با مطهری بیامیزیم. شریعتی را در کنار مطهری مطالعه کنیم.
ترکیبی از زیبائیهای شریعتی با بتون آرمه اندیشه اسلامی مطهری به وجود بیاوریم، آن به نظر من همان مرحله نوینی است که نسل ما به آن نیاز دارد. (دکتر شریعتی از دیدگاه شخصیت ها، ص72، به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی 30/3/60 )
2-بی ثمربودن بحث برسرشریعتی دراین زمان
اگر شخصی با دکتر شریعتی مخالف است، آیا امروز این یک مسأله است؟ آیا واقعاً الان در کشور ما جای این هست که بحث بشود چه کسی با شریعتی موافق و چه کسی مخالف است؟ آیا دیگر همهی بحثها و همهی دودستگیها و اختلافات حل شده و تمام گردیده و حالا نوبت این مسأله رسیده است؟ یعنی واقعاً یک چیز جدید و بسیار آمادهساز ذهنها برای برخورد و استفاده، به وجود آمده است؟ طرح این مسایل، چه لزومی دارد؟http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2353
کلمات کلیدی :
علی شریعتی،شریعتی ازمنظر رهبری،امام خامنه ای